loading...
بهترین وبلاگ تفریحی ایرانیان
آخرین ارسال های انجمن
حسین غلامی بازدید : 730 سه شنبه 03 مرداد 1391 نظرات (0)

http://s1.picofile.com/file/7443415157/khandeeeeeeeeeeeehhh.jpg

دوباره شب شد و من بیقرارم
کانکت کن زود بیا در انتظارم


بیا من آمدم پای مسنجر
شدم محسور از آوای مسنجر


بیا هارد دلت را ما ببینیم
گلی از گنج هوم پیجت بچینیم


بیا ایکن نمای بی نشانم
که من جز آدرس میلت ندارم


بیا فرهاد باز بی تو غش کرد
و حتی هارد دیسکم هم کش کرد


بیا ای عشق دات کام عزیزم
به پای تو دبلیوها بریزم


مرا در انتظار خویش مگذار
و یا ز اندازه آن بیش مگذار


بیا ای حاصل سرچ جهانی
بیا اجرا کن آن فایل نهانی


بیا در دل تو را کم دارم امشب
حدودا” صد مگی غم دارم امشب


اگر آیی دعایت مینمایم
دعا تا بی نهایت مینمایم


اگر آیی دعای من همین است
و یا نقل به مضمونش چنین است


مبادا لحظه ای دی سی شوی یار
جدای از آن پی سی شوی یار


مبادا نام ما را پاک سازی
و کاخ آرزو ها را خاک سازی


بمان تا جاودان اندر دل من
بمان تا حل شود هر مشکل من

 

——————————————————————————–

 

شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش / کمـــان ِابــروان ، قــد بلنــدش

بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم / ز فکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / تو گویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قـــد رعنـــا / کمـــان ِابــرو و چشم فریبـــا

مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به شاعر / به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرید از آن درسی به عبرت / سرانجامی نـدارد قصّه ی چت

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آدرس جدید : http://shahinshahr.rozblog.com -- این وبلاگ از ۲۱ مرداد ۱۳۹۰ فعالیت خود را آغاز کرده است. هدف از راه اندازی اين وبلاگ تنها بوجود آوردن محيطي تفريحي و شاد براي بازديد کنندگان عزيز در دنياي مجازي است | در اين وبلاگ مي توانيد جديدترين عکس ها با موضوعات مختلف | اس ام اس | دانلود نرم افزار هاي کاربردي |دانلود کليپ | مطالب جالب و زيبا رو مشاهد کنيد .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدام یک از موارد زیر را بیشتر دوست دارید که در وبلاگ قرار دهم ؟
    جنسیت شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 545
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 2157
  • آی پی امروز : 382
  • آی پی دیروز : 708
  • بازدید امروز : 917
  • باردید دیروز : 1,970
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4,837
  • بازدید ماه : 11,841
  • بازدید سال : 76,551
  • بازدید کلی : 4,478,658